Tuesday, April 14, 2009

لب خاموش


لب خاموش

نور احمد خالدی

لب خاموش من اظهار تمنا نکند
بعد از این گوش به فرمان دل ما نکند

پا گذاشتی تو یکروز به دنیای دلم
دل کودک صفتم دامنت رها نکند

تلخئ یاد ترا د ر دل خود گور کنم
طبع بی حوصله ام قصه رَویا نکند

دل ندانست که بازیچه یکروز تو بود
قلب خوش باور من فکری به فردا نکند

گرچه بینم که نگاهت سخن ها دارد
روح افسرده من شادی زودپا نکند

دیری شده لذت گریان نه چشیدم
چشم خشکیده من گریه ی بیجا نکند

هر طرف بنگرم چهره ات غائب است
ماه رخسار تو هم جلوه در شبها نکند

رفتم از شهر به امید فراموشی تو
یاد جانسوز تو هم ترک تن ما نکند

بعد از این یاد تو است همدم خاموشئ نور
عشق بی ساحلت هم شورش و غوغا نکند

7 Oct 1995

در پرواز به فیجی

No comments:

Post a Comment